نوید (۸سالشه:|داداچمه:|) راه میره و زیرلب غر میزنه: کاششششش تو خونه مجردی بگیری، بری، راااااحت شم از دستت.
:))))))
خدایا، به دل پاک این بچه نگاه کن، بلند بگین آمییییین:))))))))
پسر، همچین با حسرت بیان کرد که یهلحظه دستم رفت که چمدونمو جمع و جور کنم و بزنم بیرون که یهو یاد وضعیت اسفبار جیبم افتادم و فکرکردم نچ، حالا حالاها موندنی هستیم!
+ منظور از خونه مجردی، همون خونه دانشجویی و بحث مستقل شدن و ایناست، خب؟:)))))
درباره این سایت